چه کسی را به عنوان همسر انتخاب کنیم؟ 

نخست؛ لزوم رعایت عدالت در ازدواج با دختران یتیم (ازدواج با دختران یتیم، مطابق این آیه شریفه نباید برای تصاحب ثروت آنها و ستم کردن بر آنان باشد و چنین ازدواجی ، توسط قرآن امضاء نمی شود و چه بسا بتوان این قاعده را تسری داد به همه کسانی که برای تصاحب اموال دختران، ازدواج می کنند).

در ادامه آن آیه شریفه آمده است : و اما اکنون که نمی توانید با دختران یتیم به عدالت رفتار کنید (بنابراین با آنان نمی توانید ازدواج کنید)، هر که را می خواهید از زنان دیگر ، به  همسری برگزینید! یعنی : "آزادی انسان در انتخاب همسر" موضوع دیگری است که از این آیه ، می توان برداشت نمود.

سئوال : یعنی انسان آزاد است که با هر کسی که خواست، پیمان ازدواج را برقرار سازد ؟

در پاسخ به این پرسش باید گفت : قرآن به طور کلی هدایت گر جامعه است به سوی بهترینها و پایدارترین روش ها(1) به بیانی دیگر: این قرآن که هدایت گر پرهیزگاران(2) است خطابش در این آیه، چون سایر آیات به دریافت شایسته از آیه است نه هر گونه دریافتی! یعنی این آیه، هدایت نمی کند انسان را که هر انتخابی داشته باشد! فقط، انتخابی شایسته، مد نظر این آیه شریفه است. 

به عبارت دیگر از میان زنان شایسته ، یکی از آنان را انتخاب نمایید!! چه بسا؛ تاکید بر انتخاب شایسته از «ماطاب» نیز استفاده  شود یعنی « آنچه طیب و مایه خوشی شماست» والا می توانست در آیه بجای کلمه "ماطاب" از کلمه دیگری، بهره بگیرد، موید این تعبیر و برداشت در آیه شریفه 221 سوره بقره در آنجایی که می فرماید: «ولامة مومنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم» یعنی «هر آینه (حتماً) اگر با زن با ایمانی ازدواج کنید بهتر است از ازدواج با زن مشرک، اگر چه زیبایی او شما را شگفت زده سازد» نیز آمده است.

هر آینه (حتماً) اگر با زن با ایمانی ازدواج کنید بهتر است از ازدواج با زن مشرک، اگر چه زیبایی او شما را شگفت زده سازد.

پس درست است که آیه شریفه، دست انسان را در انتخاب همسر بازگذاشته ،اما بهره گیری آیه شریفه از کلمه ماطاب در کنار مویدات قرآنی و اصل گزینش همسر شایسته،چنین دریافت می شود که فقط انتخابی خوب، نیکو و شایسته، مورد نظر آیه شریفه است ، همانگونه که در احکام فقهی، ازدواج همیشگی و موقت مردان با زنان مشرک، باطل و همچنین ازدواج همیشگی با زنان کافر نیز امضا نگردیده است .
 

اما همسر شایسته کیست؟

 
ایمان ؛ یکی از رمزهای شایستگی همسر
 آیه ای که به بخشی از آن اشاره شد، کلیاتی را برای این انتخاب بیان می دارد مثلاً در آن آیه شریفه آمده است : مومنان نمی توانند همسر مشرک(3) برای خود برگزینند،چرا که شرک گناهی نابخشودنی و ستمی است بزرگ، مشرکان دعوت به آتش می کنند! آتشی که زبانه های آن هم این دنیا را می سوزاند هم آن عقبا را،  خدای بزرگ به فرمان خویش به سوی بهشت و بخشش می خواند و نشانه های خویش را روشن بیان می دارد ، باشد که مردم به یاد آرند و پند گیرند(4).
 
پرهیز از عشق های رنگی
از آیه شریفه ای که ترجمه آن گذشت؛ علاوه بر آنچه گفته شد از  عبارت «ولواعجبتکم» این نیز برداشت می شود که "عشق های رنگی نباید موجب پیوند ازدواج گردد" و مولوی نیز شاید با الهام از این آیه شریفه گفته است :

عشق هایی کز پی رنگی بود ..... عشق نبود عاقبت ننگی بود .
 
پاکدامنی ؛ نشانه بزرگ شایستگی
«مومنان باید همسرانی پاکدامن برگزینند! مومنان نمی توانند در انتخاب همسر به سراغ زنانی روند که دامن آنان به خیانت آلوده است» اما چنانچه زنان خیانتکار، توبه کردند و توبه آنان احراز شد و سایر شرایط  دیگر را نیز دارا بودند ، مومنان می توانند با آنان ازدواج نمایند، این برداشتی است از مفاد آیه 3 سوره نور
 
پرهیز از همسران خیابانی
 باید از دوستی های خیابانی، دختران و پسران خیابانی ، در پیمان ازدواج ، صرف نظر نمود. آیه شریفه 25 سوره نساء می فرماید: «ولامتخذات اخدان» یعنی «دخترانی که پنهانی دوست می گیرند» معلوم است که نباید آنان را برای ازدواج برگزید و در آیه 5 سوره مائده ازدواج با پسران خیابانی ، نهی شده است «و لامتخذی اخدان» پس پسران خیابانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند و زنان و دختران مومن باید از ازدواج با چنین پسرانی سر باز زنند.
 
همراهی خانواده همسر با او در ازدواج
ازدواج باید با اذن خانواده از جمله پدر و مادر باشد نمی توان دختری را بدون اطلاع خانواده اش در کابین نکاح درآورد در آیه 25 سوره نساء آمده است « فانکحوهن باذن اهلن» عموم فقهای شیعه اذن پدر را در ازدواج دختر شرط می دانند و برخی از مراجع عظام تقلید، این شرط را شرط وضعی می دانند!

یعنی اگر اجازه پدر در ازدواج دختر نباشد، ازدواج منعقد نمی شود و عقد باطل است، بنابراین چنانچه در پی ازدواج دختر، بدون اذن پدر، ارتباطی بین زن و مرد صورت گرفت، ارتباطی نا مشروع و حرام است.

اما برخی دیگر از فقها ، اذن پدر ، در ازدواج  دختر  را  شرط تکلیفی می دانند یعنی چنانچه عقد دختر بدون اذن پدر صورت گرفت، این عمل (اجرای عقد بدون اذن پدر) حرام است اما عقد باطل نیست.

پس همسری شایسته ازدواج است که در مسئله ازدواج خانواده او با او هم نظر باشند و در این ازدواج، رضایت لازم را داشته باشند، پس می توان گفت : یکی دیگر از وجوه شایستگی همسر، همراهی خانواده اوست در ازدواج ، که اگر این مهم در میان نباشد، موجب اشکالات کلی در امر ازدواج خواهد بود، که گاهی موجب جدایی های بسیار غمگینانه زوجین از یک دیگر می باشد. 

همسری را باید برگزید که در خانواده ای پاک و سلیم رشد یافته و دیندار باشد چرا که دینداری ملاک وفای به عهد است و در پیمان ازدواج آنچه بیش از هرچیز به کار می آید تعهد، وفاداری و مسئولیت شناسی است و این منش والا در مومنین و متدینین بیشتر یافت می شود.
 

نشانه هایی برای همسر شایسته در احادیث اهل بیت

حدیث متواتر و فراگیری در کتاب های حدیثی شیعه توسط امام صادق علیه السلام از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است که می توان گفت این کلام  ارزشمند ، شاه چراغ ورود به عرصه ازدواج است، این روایت در عمده کتاب های(5) روایی شیعه نقل شده است، دراین روایت آمده است که روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) هنگام سخنرانی فرمودند : ای مردم بپرهیزید از سبز رویانی که در لجن زار روئیده اند، از حضرت پرسیدند که ای پیامبر گرامی آنان چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند آنان زنان زیبارویی هستند، که در خاندانی پست روئیده و در محیطی فاسد پرورش یافته اند.
 
ممنوعیت برگزیدن همسر بخاطر ظواهر دنیوی
 اهل سنت نیز مشابه همین روایت را در کتاب های معتبر خود، نقل کرده اند . در «سنن ابن ماجه» آمده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)  بیان فرمودند: «زنان را به خاطر زیبائیشان در کابین نکاح و زواج در نیاورید شاید که زیبائیشان هلاکشان سازد و زنان را به خاطر اموالشان به همسری نگیرید چه بسا که ثروتشان طغیانگرشان سازد، بلکه آنان را به خاطر دین داریشان به همسری اختیار کنید» چرا که دینداران در آزمون پایبندی به پیمان و وفاداری، سربلند و سرافراز بیرون آمده اند.

پس همسری را باید برگزید که در خانواده ای پاک و سلیم رشد یافته و دیندار باشد چرا که دینداری ملاک وفای به عهد است و در پیمان ازدواج آنچه بیش از هرچیز به کار می آید تعهد، وفاداری و مسئولیت شناسی است و  این منش والا در مومنین و متدینین بیشتر یافت می شود.
 
دین داری ، وفای به عهد ، نشانه شایستگی
در روایت دیگری مرحوم مجلسی در بحارالانوار  نقل می کند: پیامبر فرمودند: هرگاه شخصی به خواستگاری شما آمد که دین داری و امانت داری او را پسندیدید،به او همسر دهید، که اگر چنین نکنید به توسعه تبهکاری و تباهی کمک کرده اید .
 
همسان (کفو) بودن در ازدواج
باید همسری را برگزید که تفاوت بسیاری با انسان نداشته باشد ، که اگر چنین انتخابی ناهمسان صورت گرفت باید منتظر عواقب گسترده آن بود .

مثلاً مردی فقیر ، همسری از قشر مرفه ، برگزیند ! اگر بخواهد با فقر، او را اداره کند که از انصاف به دور است و خلاف شرع مرتکب شده!! چرا که باید مطابق شان او نفقه او را پرداخت نماید و حال که نمی تواند، مطابق شان زن، زندگی او را تامین نماید، در پرداخت نفقه به زن کوتاهی کرده است و این خلاف شرعی است که گفته شد .

اگر قرار شد در عین فقر، زندگی مرفهی برای او تهیه نماید یا باید مکرر قرض کند و خود را به هر دریوزگی بیندازد ، تا زندگی او را اداره نماید ، که این نقض غرض است چرا که او می خواسته با ازدواج به راحتی برسد و این اول ناراحتی است و یا خدایی ناکرده از طرق غیر معمول و مشروع ، ما یحتاج خانه و معاش را تامین نماید که آوردن نان حرام در خانه موجب تباهی زن و فرزند خواهد شد و یا اینکه خانواده زن به کمک او بیاید که این نیز موجب سرافکندگی است و می بینیم بسیاری از زندگی ها گرفتار همین مشکلات شده و پس از چند صباحی نه چندان دراز به جدایی انجامیده است .

 و ناهمسانی فرهنگی و نژادی نیز ، چه بسا مشکلات مشابهی را در پی داشته باشد ، که جبران ناپذیر باشد ، البته ناهمسان بودن و کفویت، اینگونه نیست که همیشه موجب کدورت و اختلافات عمیق و در نتیجه جدایی زوجین باشد ، چه بسا زندگی های موفقی که با وجود نا همسانی های بسیار، پایدار و استوار تا آخر مانده و فرزندانی برجسته به جامعه تقدیم کرده است، که این نیز نتیجه فهم بالا و از خود گذشتگی زوجین و خانواده آنان بوده است و این گونه زندگی ها مثال زدنی است و کلیت ندارد و ما در صدد ارائه حکم کلی هستیم که «ناهمسانی در ازدواج موجب بروز معضلات و مشکلات جبران ناپذیر در زندگی زناشویی است».

گرچه عمده شرط همسان بودن به ایمان، دینداری و پاکدامنی افراد در ارتباط است ! یعنی زوجین باید هر دو متدین و با ایمان و پاکدامن باشند و آیه شریفه «الطیبات للطیبین» به همین معنی اشاره دارد .  در عین حال ، همسان بودن در سایر امور نیز اهمیتی ویژه دارد ! پس نباید تفاوت قابل توجهی بین زوج و زوجه در امور مادی ، فرهنگی و... باشد .

این همسان بودن و کفویت در ازدواج، برآمده از قرآن و سخنان درر بار برخی از ارباب عصمت است که ما به بخشی از آن اشاره می کنیم .

در قرآن کریم می خوانیم : «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»  سوره بقره آیه 187 – چنانچه در این آیه تامل نمایید در می یابید، شاید تشبیه همسر به لباس،به این جهت است : همسر مانند لباس انسان را از گزندها حفظ می کند ، به انسان آبرو می بخشد ، موجب راحتی  و زینت بخش انسان است و.... بنابراین ؛ مطلوب است که انسان همسری اختیار کند که از هر جهت موجب زینت او باشد ، نه مانند لباسی که به تن او زار می زند و یا از تنگی موجب آزار اوست و یا از الیافی بافته شده که ظاهری زیبا و باطنی به غایت مندرس دارد و... پس همسری باید برگزید که همسان و  در حد و اندازه انسان باشد، نتیجه آن که همسانی و کفویت همسر، نشانه شایستگی اوست .

در احادیث نیز ، سخن از همسانی و کفویت در ازدواج به وفور به میان آمده است . از پیامبر گرامی نقل شده که فرمودند : انْکِحُوا الاَْکْفاءَ وَ انْکِحُوا مِنْهُمْ وَ اخْتارُوا لِنُطَفِکُمْ یعنی : همسانان در همسری را به ازدواج یکدیگر آورید و با همسانان و کفو خود ازدواج کنید و آنان را برای توسعه نسل خود برگزینید .

به هر سان، انسان باید، نسل و آینده را نیز در نظر داشته باشد و سعی در اصلاح نژاد خود نماید، اگر چنین توجهی نداشته باشد و صرفا ً به دنبال ارضای غریزه باشد، با هر کسی ازدواج و از هر خانواده ای، همسر می گزیند، نتیجه آن می شود که چه بسا، نسلی را به تباهی کشیده، یعنی نیایی که می توانست بهترین باشد، پست ترین می گردد.

در روایت دیگری از امام صادق در معنای کفویت آمده است «الْکُفْوُ اَنْ یَکُونَ عَفیفاً وَ عِنْدَهُ یَسارٌ» یعنی :همسان دختر شما در ازدواج، مردی است عفیف که زندگی در کنار او آسان است- که البته این سخن مفاهیم گونه گونی دارد از جمله دارا بودن مرد ، خوش اخلاق بودن و دین داری و ایمان او.
 
روگرداندن از خواستگار ، به خاطر بی پولی
در عین حال به مردان دختر دار هشدار داده شده که نکند بی سبب، پسری که از هر لحاظ همسان و کفو دختر است و از جهت مالی ضعیف، از همسر دادن به او روی برگردانند .

در روایتی از امام باقر نقل شده که فرمودند : «ما مِنْ رُزْءَهء أَشَدَّ عَلی عَبْد اَنْ یَأْتِیَهُ اِبْنُ اَخیهِ فَیَقُولَ زَوِّجْنی فَیَقُولَ لا اَفْعَلُ أَنَا أَغْنی مِنْکَ» یعنی: بدترین مصیبت برای بنده آن است که  جوان متدینی به خواستگاری دختر او رود و او در جواب به او بگوید: من از تو ثروت مندترم و بدین جهت دختر به تو نمی دهم .
 
شایستگی های ظاهری
بد نیست که انسان در انتخاب، همسر ی را برگزیند که در  درازای زندگی، مایه آرامش او باشد و این آرامش  عمدتاً در کنار اخلاق و منشی نیکو به دست می آید!

اما در عین حال ؛ داشتن ظاهری دلنشین نیز تاثیر زیادی در این آرامش دارد . در روایت، خوشوقتی مرد را در سه چیز برشمرده است که عمده آن داشتن همسری نیکو خصال است که هر دم که مرد او را می نگردد، خوشحال می گردد.

به هر سان، انسان باید، نسل و آینده را نیز در نظر داشته باشد و سعی در اصلاح نژاد خود نماید، اگر چنین توجهی نداشته باشد و صرفا ً به دنبال ارضای غریزه باشد، با هر کسی ازدواج و از هر خانواده ای، همسر می گزیند، نتیجه آن می شود که چه بسا، نسلی را به تباهی کشیده، یعنی نیایی که می توانست بهترین باشد، پست ترین می گردد و انسانهایی که می توانستند  محمود الخصائل باشند ، انسانهایی مکروه الخصائل می شوند .  
در یادداشت بعد، معاشرت های زوجین را مورد بررسی قرار می دهیم.   
 
پینوشت
١- ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم (سوره اسراء آیه 9)
2-هدی للمتقین (سوره بقره آیه 3)
3- گفتنی است، اهل کتاب مشرک نیستند پس با شرائطی (ازدواج موقت) می توان با آنان پیمان همسری بست
4- سوره بقره آیه 22
5- این روایت در کتاب های معانی الاخبار، من لایحضر، کافی ، تهذیب الاحکام، مستدرک الوسائل، مکارم الاخلاق و برخی کتب دیگر نیز، آمده است